۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

من خسته ام و فکر می کنم دیگر از این مهلکه جان سالم به در نخواهم برد و افسوس که این روز را چه نزدیک می بینم
برسد به دست او که کمر به نیستی ام بسته است
خودت را خسته مکن من تسلیم شده م
فقط

تنهایم بگذار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر